ردپای عمیق اندیشه های فلسفۀ مشایی، فلسفۀ اشراقی و حکمت عرفانیِ کسانی چون مولانا (و نه ابن عربی زیرا مرحوم علامه در باب ابن عربی قائل به «توقف» بود) در آثار مرحوم علامه مبیّن و بیانگر آن است که از این دریای بی کران، بهره های بسیار برده بود اما چرا سعی و جهد عظیم خود را در نگارش مکرر آثاری چون اسفار و شواهد و عرشیه نگذاشت و به جای آن سعی نمود قرآن را تفسیر کند و شرح دهد؟